امروز که دین مصطفی شد تکمیل / با آیه ی اکملت لکم در تنزیل
بر ختم رسالت و ولایت صلوات / رفتن به بهشت جاودان شد تسهیل
عید سعید غدیر مبارک
برچسبها: عید, عید غدیر, اکمال دین, دین, ولایت, علی(ع),
فاطمه پاره تن من است ( پیامبر اسلام (ص)
السلام علیک یا ایتها الصدیقه الشهیده
حجاب یعنی : من عاشق فاطمه ام !
لبیک یا فاطمه الزهـــــــرا سلام الله علیها
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
حجاب یعنی ضدهوس
درباره مباحثی پیرامون عفاف و حجاب
امروز که دین مصطفی شد تکمیل / با آیه ی اکملت لکم در تنزیل
بر ختم رسالت و ولایت صلوات / رفتن به بهشت جاودان شد تسهیل
عید سعید غدیر مبارک
مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب را تغییر نداد، بلکه قوانین شدید آن را استمرار بخشید و در برخی موارد، قدم را فراتر نهاد و با سختگیری بیشتری وجوب حجاب
را مطرح ساخت؛ زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج امری مقدس محسوب میشد و طبق نوشته ویل دورانت، در سن بیست سالگی اجباری بود؛اما از دیدگاه مسیحیت
قرون اوّلیه، تجرّد، مقدس شمرده میشد.
نخستین مردمی که به سرزمین ایران آمدند، آریاییها بودند. آنان به دو گروه عمده «مادها» و «پارسها» تقسیم میشدند. با اتّحاد مادها، دولت «ماد» تشکیل شد. پس از مدّتی
پارسها توانستند دولت ماد را از بین ببرند و سلسلههای هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان را بنیانگذاری کنند. پژوهشها نشان میدهد که زنان ایران زمین از زمان مادها که
نخستین ساکنان این دیار بودند، دارای حجاب کاملی، شامل پیراهن بلند چیندار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند بر روی لباسها بوده اند.۴ این حجاب در دوران سلسلههای
مختلف پارسها نیز معمول بوده است.
ناکامی و انتقام
درزمان قبل از اسلام، زد و خوردی خونین بین قبیله بنی عامر و بنی کنانه در بازار عکاظ اتفاق افتاد که تاریخ، آن را به نام «حَرْبُ الْفُجّار» ثبت کرده است.
زنى از بنی عامر در بازار عکاظ نشسته بود، جوانی از بنی کنانه به وی نزدیک شد و چند قدمى گرد او چرخید و به چشم چرانی پرداخت. بعد هم از زن درخواست کرد که خود را به وی بنمایاند تا از تماشای او لذت ببرد. زن از انجام تمنای جوان خودداری کرد. جوان که در ارضای شهوت جنسی خود شکست خورده بود، بدون انکه زن متوجه شود پشت سر او نشست و با تیغ تیزی درز پیراهن زن را شکافت. وقتی زن از جای خود حرکت کرد، قسمتی از بدنش ظاهر شد.
کسانی که از نزدیک ناظر این ماجرا بودند، خندیدند. زن که از این اهانت سخت خشمگین شده بود، با صدای بلند فریاد کشید و بنی عامر را به یاری خود طلبید. افراد قبیله با شمشیرهای برهنه به یاری زن شتافتند و به جوان متجاوز حمله کردند. جوان نیز قبیله بنی کنانه را به کمک خود خواست. آنان هم آمدند و دو قبیله به جان هم افتادند و عده ای نیز در این واقعه کشته شدند.1
1. داستان ها و حکا یت هاى پندآموز، ص 190.
عاقبت چشم چرانی زائران حرم امام هادی (ع)
نقل شده است که شخصی به نام سید علی در سامرا زندگى می کرد. او از شیعیان عجم (غیر عرب) که می خواستند وارد حرم امام هادی(علیه السّلام)و امام حسن عسکری (علیه السّلام) شوند، یک ریال میگرفت و برای این که بفهمد کدام یک از زائران پول داده است، ساق پای کسانی را که پول می دادند مهر می کرد. روزی سید علی جلوی صحن مقدس نثسته بود و سه نفر از ملازمان او هم ایستاده بودند، او هم چوب بزرگی را جلوی خودگذاشته بود.
از قضا قافله ای از زائران غیر عرب برای زیارت آمده بودند و او پاى آن ها را مهر می کرد و پول می گرفت.
نوع ديگر حجاب و پوشش قرآنى، حجاب گفتارى زنان در مقابل
نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِی فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛ 32 )
پس زنهارنازك و نرم با مردان سخن نگوييد؛ مبادا آن كه دلش بيمار (هوا و
هوس) است به طمع افتد.
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛ 30 )
اى رسول ما به مردان مؤمن
بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛ 31 )
اى رسول به زنان مؤمن
بگو تا چشم ها را از نگاه ناروا بپوشند.
هدف اصلى تشريع احكام در اسلام، قرب به خداوند است كه به
وسيله ى تزكيه ى نفس و تقوا به دست مى آيد:
إِنَّ أَکْرَمَكُمْ عِنْدَ الَّلهِ أَتْقاكُمْ (حجرات؛ 13 )
بزرگوار و با افتخارترين شما نزد خدا با تقواترين شماست.
هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِى الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَکِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ
( الْکِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِينٍ؛جمعه(2)
اوست خدايى كه ميان عرب امّى (قومى كه خواندن و نوشتن هم
نمى دانستند) پيغمبرى بزرگوار از همان قوم برانگيخت، تا بر آنان
وحى خدا را تلاوت كند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت)
پاك سازد و كتاب سماوى و حكمت الهى بياموزد؛ با آن كه پيش
از اين، همه در ورطه ى جهالت و گمراهى بودند.=-
از قرآن كريم استفاده مى شود كه هدف از تشريع حكم الهى،
وجوب حجاب اسلامى، دست يابى به تزكيه ى نفس، طهارت، عفت
و پاكدامنى است. آياتى هم چون:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛
اى رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج
و اندامشان را محفوظ دارند، كه اين بر پاكيزگى جسم و جان ايشان
اصلح است.
بارها پیش آمده به دوروبریهایی که حجاب نصفهنیمه داشتهاند گفتهام: «تو که مانتو میپوشی، آستین بلندشو بپوش خب،
نصف دستت که معلومه» یا «تو که زیاد اهل آرایش نیستی، این یهدونه رژم نزن خب» یا «موهات اومده بیرون» یا
«جوراب بپوش، پاهات جلب توجه میکنه»
و البته جواب شنیدهام: «ای باباااا، تو مثل اینکه خیابونارو ندیدی، اینهمه خوشگل ریخته تو خیابون، کی به این یهوجب
دست من نگاه میکنه» یا «الان دیگه همه دافن، رژ من توجه کسی رو جلب نمیکنه» یا «اون مال قدیما بود، الان دیگه
همه پاهاشون معلومه» یا «موی همه معلومه، این یهتار موی من چیزی نیس»
در مقابل، باحجابها. باحجاب یعنی کسی که حجاب را کامل، با تمام حدود اسلامیش یا درصورت تمایل بیشتر از آن (مثلاً
پوشاندن گردی صورت)، با علاقه و میل خودش، رعایت میکند. فکر میکنید آسان است توی گرما و ترافیک و شلوغی،
با بندوبساط کیف، لپتاپ و یا احیاناً بچه، پنچمتر پارچه را دور خود پیچیدن؟ ساق زدن، برای اینکه مبادا نیم سانت بیشتر
دیده شود؟ روسری را محکم دور صورت گیره زدن که زیر چانه دیده نشود و موبیرون نیاید؟ جوراب کلفت پوشیدن تو
هلهل گرما؟ چه ذهنیتی باعث میشود اینها مثل گروه اول «یه تار مو، یهدونه رژ، یهوجب دست و یهذره پا»ی خود را
گم ندانند بین این همه دست و سر و پا و لبی که ریخته کف خیابانها؟!
به خاطر پرهیز از طولانی شدن بحث، شرح و بسط بخشی از آیه دوم را که مربوط به مسأله پوشش است در قسمت آینده خواهیم آورد ...
«قُلْ لِلْمؤمنینَ یَغُضُّوا مِنْ أبصارِهم و یَحْفَظُوا فُروجَهُمْ ذلکَ اَزْکی لَهُمْ،
اِنَّ اللّه خبیرٌ بِما یَصْنَعُون و قُلْ لِلْمؤمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أبْصارِهِنَّ و یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ
و لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ ما ظَهَرَ مِنها و لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیُوبِهِنَّ
و لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ اِلاّ لِبُعُولَتهِنَّ أوْ آبآئِهِنَّ أوْ آبآءِ بُعُولَتِهِنَّ أوْ أبْنآئِهِنَّ أوْ أبنآءِ بُعُولَتهِنَّ
أوْ اِخْوانهِنَّ أوْ بَنی¨ اِخوانِهِنَّ أوْ بَنی اَخَواتِهِنَّ أوْ نِسائِهِنَّ أوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ
أوِ التابِعینَ غَیْرِ اُولِی الاِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أوْ الطِّفْلِ الذَّینَ لَمْ یَظْهَروا علی عَوْراتِ النساءِ
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إلیَ اللّه جمیعا
أیُّها الْمُؤمِنونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ». «آیات ۳۰ و ۳۱»
«ورود به محلهای مسکونی و غیر مسکونی دیگران و اماکن عمومی، موضوعی بود که در سه آیه پیش آمد و شرح آن گذشت. در این بخش، دو آیه مورد بحث، ضمن تأکید بر ضرورت پاس داشتن از ادب چشم و خودداری از نگاههای آلوده و صیانت دامن خویش از نگاه دیگران، توسط مردان و زنان باایمان، نخست حکم الزامی پوشش اسلامی را برای بانوان مسلمان بیان می کند و سپس مواردی را که از این حکم کلی، استثنا شده بازگو می نماید. آیه نخست، بیان کننده وظیفه مردان مسلمان و آیه دیگر بازگوکننده مسؤولیت شرعی بانوان مسلمان می باشد؛ مسؤولیتی که به یک معنا از حساسیت بیشتر و ظرافت فزونتری برخوردار است.»
«وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آَبَائِهِنَّ أَوْ آَبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» [۱]
کلمه ی «غض» به معنای روی همْ نهادن پلک های چشم است، و کلمه ی «ابصار» جمع بصر است که همان عضو بیننده باشد و از اینجا معلوم می شود که کلمه ی «من» در جمله ی «مِنْ أَبْصارِهِمْ» برای ابتدای غایت است، و یا برای بیان جنس، و یا تبعیض باشد، و معنایش این است که مؤمنین چشم پوشی را از خود چشم شروع کنند. پس در جمله ی«قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ» از آنجایی که کلمه ی « یغضوا» مترتب بر« قل بگو» می باشد نظیر ترتبی که جواب شرط بر شرط دارد قهراً دلالت می کند بر اینکه قول در اینجا به معنای امر است، و معنای جمله این است که به مؤمنین امر کن که چشم خود را بپوشند، و تقدیر آن این است که: « ایشان را امر به غض و چشم پوشی کن که اگر امر بکنی چشم خود را می پوشند»، و این آیه به جای اینکه نهی از چشم چرانی کند، امر به پوشیدن چشم کرده و فرقی ندارد، آن امر این نهی را هم افاده می کند و چون مطلق است نگاه به زن اجنبی را بر مردان، و نگاه به مرد اجنبی را بر زنان تحریم فرموده. و جمله ی «وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» نیز به معنای این است که به ایشان امر کن تا فرج خود را حفظ کنند و کلمه ی «فرجه» و «فرج» به معنای شکاف در میان دو چیز است که با آن از عورت کنایه آورده اند، و در قرآن کریم هم که سرشار از اخلاق و ادب است همیشه این کنایه را استعمال کرده، به طوری که راغب گفته در عرف هم به خاطر کثرت استعمال مانند نص و اسم صریح برای عورت شده است.
بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق ملت ها و آیین های جهان، حجاب در بین زنان معمول بوده است؛ هر چند در طول تاریخ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده و گاهی با اعمال سلیقه حاکمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچگاه بطور کامل از بین نرفته است. مورّخان به ندرت از اقوام بدوی که زنانشان دارای پوشش مناسب نبوده ویا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می شدند، یاد می کنند.
دانشمندان، تاریخ حجاب و پوشش زن را به دوران ما قبل تاریخ و عصر حجر نسبت می دهند.
کتاب «زن در آینه تاریخ» پس از طرح مفصل علل و عوامل تاریخی حجاب، می نویسد: با توجه به علل ذکر شده و بررسی آثار و نقوش به دست آمده، پیدایش حجاب به دوران پیش از مذاهب مربوط می شود؛ و به این دلایل، عقیده عده ای که می گویند «مذهب» موجد حجاب می باشد، صحت ندارد، ولی باید پذیرفت که در دگرگونی و تکمیل آن بسیار موءثر بوده است.
بقیه در ادامه مطلب را حتما بخونید>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>
در آئین مقدس حضرت ابراهیم (علیه السلام) مسأله پوشش زنان، حائز اهمیت بوده است. در کتاب تورات چنین می خوانیم: «"رفقه" چشمان خود را بلند کرده و اسحاق را دید و از شتر خود فرود آمد، زیرا از خادم پرسید: این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید؟ خادم گفت: آقای من است. پس برقع خود راگرفته، خود را پوشانید.»
از این بیان روشن می شود که پوشش زن در مقابل نامحرم در شریعت حضرت ابراهیم (علیه السلام) وجود داشته است؛ زیرا «رفقه» در مقابل اسحاق که به او نامحرم بود، از شتر پیاده شد و خود را پوشاند تا چشم اسحاق به او نیفتد.
در کتاب انجیل آمده است: پولس در رساله خود به قدنتیان تصریح می کند:
«اما می خواهم شما بدانید که سر هر مرد، مسیح است و سر زن، مرد و سر مسیح، خدا. هر مردی که سرپوشیده دعا یا نبوت کند سر خود را رسوا می نماید. اما هر زنی که سربرهنه دعا کند، سر خود را رسوا می سازد؛ زیرا این چنان است که تراشیده شود. زیرا اگر زن نمی پوشد، موی را نیز ببرد و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است، باید بپوشد؛ زیرا که مرد را نباید سر خود را بپوشد چون که او صورت و جلال خداست، اما زن جلال مرد است؛ زیرا که مرد از زن نیست، بلکه زن از مرد است و نیز مرد به جهت زن آفریده نشده، بلکه زن برای مرد. از این جهت زن می باید عزتی بر سر داشته باشد، به سبب فرشتگان... در دل خود انصاف دهید آیا شایسته است که زن ناپوشیده نزد خدا دعا کند.»
پس در جایی که برای دعا باید سر زن پوشیده باشد، به هنگام روبه رو شدن با نامحرم پوشش سر لازم تر خواهد بود.
و نیز در انجیل، در رساله پولس، به تیموتاوءس می گوید: «و همچنین زنان خود را بیارایند به لباس حیا و پرهیز، نه به زلف ها و طلا و مروارید و رخت گران بها، بلکه چنان که زنانی را می شاید که دعوای دینداری می کنند به اعمال صالحه.»
در این دوره اردشیر پسر بابک با استفاده از ضعف اشکانیان، سلسله ساسانیان را بنیان نهاد و دین زرتشت را دین رسمی کشور قرار داد. اوستا را ترجمه و آتشکده های ویران را بازسازی نمود. زنان در این دوره که احکام دینی زرتشتیان در کشور اعمال می شده است، همچنان دارای حجاب کامل بودند. در مورد پوشاک زنان چنین آمده است: «چادر که از دوره های پیش مورد استفاده بانوان ایران بوده است، در این دوره نیز به صورت مختلف مورد استعمال داشته است.»
حجاب زنان در این دوره چنان اهمیتی داشت که «حتی لباس هنرپیشگان زن، مانند لباس های بلند سایر بانوان، تا پشت پا کشیده شده است.»
برای اثبات توجه زنان در این دوره به حجاب، کافی است این نقل تاریخی را از منابع اسلامی مرور کنیم: هنگامی که سه تن از دختران کسری، پادشاه ساسانی، را با ثروت فراوانی از اموال، برای عمر آوردند، شاهزادگان ایرانی را در برابر عمر در حالی که با پوشش و نقاب، خود را پوشانده بودند، ایستاندند، خلیفه دستور داد، با آوازی بلند بر آنان فریاد کشند که: پوشش از چهره برگیرید تا مسلمانان آنها را ببینند و خریداران پول بیشتری به پای آنها بریزند. دوشیزگان ایرانی از برهنه کردن صورت خودداری کردند و مشت بر سینه نماینده عمر زدند و آنان را از خود دور ساختند. خلیفه خشمناک شد و خواست با تازیانه آنان را بیازارد، در حالیکه شاهزادگان ایرانی می گریستند. حضرت علی(علیه السلام) به عمر فرمودند: در رفتارت مدارا کن؛ از پیغمبر خدا(صلی الله علیه وآله) شنیدم که می فرمود : «بزرگ و شریف هر قومی را که خوار و فقیر شده، گرامی بدارید». عمر پس از شنیدن فرمایش حضرت علی (علیه السلام) آتش خشمش فرو نشست. سپس حضرت اضافه کرد: «با دختران ملوک نباید معامله دختران بازاری (کنیزان) کرد.»
در این دوره نیز همانند گذشته، حجاب زنان ایرانی کامل بوده است. در این باره چنین می خوانیم: «لباس زنان اشکانی پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستین دار و یقه راست بوده است. پیراهن دیگری داشته اند که روی اولی می پوشیدند و قد این یکی نسبت به اولی کوتاه و ضمناً یقه باز بوده است. روی این دو پیراهن چادری سرمی کردند.»13
در جای دیگر آمده است: «چادر زنان اشکانی به رنگ های شاد و ارغوانی و یا سفید بوده است. گوشه چادر در زیر یک تخته فلزی بیضی منقوش یا دکمه که به وسیله زنجیری به گردن افکنده شده، بند است. این چادر به نحوی روی سر می افتاده که عمامه (نوعی کلاه زنانه) را در قسمت عقب و پهلوها می پوشانیده است.»14
در کتاب «پارتیان» نیز آمده است: «زنان عهد اشکانی قبایی تا زانو بر تن می کردند، با شنلی که بر سر افکنده می شد و نیز نقابی داشتند که معمولاً به پس سر می آویختند.»
پارسی ها به وسیله کوروش، دولت ماد را از میان برداشته و سلسله هخامنشی را تأسیس کردند. آنها از نظر لباس همانند مادها بودند. در مورد پوشاک خاص زنان این دوره آمده است: «از روی برخی نقوش مانده از آن زمان، به زنان بومی برمی خوریم که پوششی جالب دارند. پیراهن آنان پوششی ساده و بلند یا دارای راسته چین و آستین کوتاه است. به زنان دیگر آن دوره نیز برمی خوریم که از پهلو به اسب سوارند. اینان چادری مستطیل بر روی همه لباس خود افکنده و در زیر آن، یک پیراهن با دامن بلند و در زیر آن نیز، پیراهن بلند دیگری تا به مچ پا نمایان است.»
دوره مادها
در کتاب «پوشاک باستانی ایرانیان» آمده: «اصلی که باید در نظر داشت، این است که طبق نقوش برجسته و مجسمه های ما قبل میلاد، پوشاک زنان آن دوره (مادها) از لحاظ شکل (با کمی تفاوت) با پوشاک مردان یکسان است.»
وی در ادامه برای توضیح نقوش بر جای مانده می نویسد: «مرد و زن به واسطه اختلافی که میان پوشش سرشان وجود دارد، از هم تمیز داده می شوند. به نظر می رسد که زنان پوششی نیز روی سر خود گذارده اند و از زیر آن گیسوهای بلندشان نمایان است.»
در مورد پوشش زنان ایران باستان، مطالب زیادی در تاریخ وجود دارد. ویل دورانت درباره پوشش زنان ایران باستان و اینکه حجاب بسیار سختی در بین آنان رایج بوده است، می گوید: «زنان طبقات بالای اجتماع جرأت آن را نداشتند که جز در تخت روان روپوش دار از خانه بیرون بیایند. هرگز به آنان اجازه داده نمی شد که آشکارا با مردان آمیزش (اختلاط) کنند. زنان شوهر دار حق نداشتند هیچ مردی را، ولو پدر یا برادرشان باشد، ببینند. در نقش هایی که در ایران باستان بر جای مانده، هیچ صورت زن دیده نمی شود و نامی از ایشان به نظر نمی رسد.»7
از دائره المعارف لاروس نیز به دست می آید که حجاب در بین مادها و پارس ها وجود داشته است.8 همچنین در تفسیر اثنی عشری9 آمده است: «تاریخ نشان می دهد که حجاب در فرس قدیم وجود داشته است». در کیش «مازدیسنی» نامه شت مهاباد، آیه 90 گوید: زن خواهید و جفت گیرید و هم خوابه دیگری را نبینید و بر او منگرید و با او میامیزید.»
نصوصی که بیانگر حجاب زنان ایران باستان است، نشان می دهد که زنان در دوره های مختلفی چون دوره مادها، پارسی ها (هخامنشیان)، اشکانیان و سامانیان دارای حجاب و پوشش بوده اند.
دایره المعارف لاروس درباره پوشش زنان یونان باستان می گوید: زنان یونانی در دوره های گذشته، صورت و اندامشان را تا روی پا می پوشاندند. این پوشش که شفاف و بسیار زیبا بود، در جزایر کورس و اِمِرجوس و دیگر جزایر ساخته می شد. زنان فنیقی نیز دارای پوششی قرمز بودند. سخن درباره حجاب، در لابلای کلمات قدیمی ترین موءلفین یونانی نیز به چشم می خورد؛ حتی «بنیلوب» (همسر پادشاه «عولیس» فرمانروای ایتاک) نیز با حجاب بوده است.
بقیه در ادامه مطلب>>>>>>>>
مقدمه:آنچه در مسئله حجاب و طرح آن در جامعه، خصوصاً پس از انقلاب اسلامی مطرح است دفاع بد از آن است که کار دشمن را راحت کرده هر چند که حملات به پوشش اسلامی و ایجاد شبه در میان جوانان نیز کم نبوده است.آنچه که فرایند انتقال حجاب و پوشش اسلامی را (به عنوان یک فرهنگ) و به نسل جدید، دچار چالش نموده است. ریشه در انتقال این فرهنگ در نسل های گذشته دارد. اگر حجاب را یک مفهوم دینی و پوشش اسلامی را یک تکلیف و وظیفه ی دینی بدانیم،فرایند انتقال آن می بایست مطابق با مبانی نظری اسلام در تربیت دینی و رعایت استانداردهای آموزشی باشد. آموزش ، پرورش و یا فرآیند انتقال فرهنگ به نسل جدید، تابع مراحل و مراتبی است. بنا به یک دیدگاه، در مراحل و مراتب تربیت دینی این مراحل و مراتب به شرح زیرهستند:
بقیه در ادامه مطلب>>>>>>>>>>>>